جدول جو
جدول جو

معنی محرم آباد - جستجوی لغت در جدول جو

محرم آباد(مَ رَ مِ بِ قَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد با 66 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محنت آباد
تصویر محنت آباد
جای پر از محنت و مشقت، کنایه از دنیا
فرهنگ فارسی عمید
(مِ نَ)
جای محنت. محنت کده:
کسی کو شدی ناامید از جهان
در آن محنت آباد گشتی نهان.
نظامی.
سینۀ من کاسمان درخون اوست
از خرابی محنت آبادست باز.
؟
، کنایه از دنیاست:
چو روزی بگذرم زین محنت آباد
از آن ترسم کزین هم ناوری یاد.
نظامی.
که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(مِ نُ اِوْ لَ)
دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز طیبات شهرستان مشهد در 90هزارگزی شمال غربی طیبات، در دامنۀ معتدل واقع و دارای 235 تن سکنه است. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ تَ دِهْ)
ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالاشهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی است از دهستان پیشخور بخش رزن شهرستان همدان در 37 هزارگزی جنوب شرقی قصبه رزن و سه هزارگزی شمال قمیشانه، تپه ماهور با 126 تن سکنه، آبش از قنات، محصولش لبنیات. شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
دهی است از دهستان یوسف وند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 180 تن سکنه دارد که از طایفۀ یوسف وند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ)
هر جای مزروع و دلکش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حُ)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش صفی آباد شهرستان سبزوار است. این دهستان در جنوب باختری صفی آباد و خاور دهستان نقاب و شمال دهستان طبس و باختر دهستان سلطان آباد واقع شده و از 9 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع جمعیت آن 5137 تن است. راه شوسۀ جغتای از این دهستان عبور می نماید. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِ)
دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 102 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
لغت نامه دهخدا
(مَ طَ)
دهی از بخش دره شهر شهرستان ایلام است که 354 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نام یکی از دهستانهای دوگانه بخش میاندوآب شهرستان مراغه در حومه بخش واقع و حدود آن به شرح زیر می باشد: از شمال به دهستان کاودول، از جنوب به رودخانه سیمین رود از مشرق به زرینه رود، از غرب به دریاچه ارومیه. آب اکثر قراء از رودخانه سیمین رود و زرینه رود تأمین میشود و بعضی از قراء از چشمه سارها و چاه استفاده مینمایند محصولات عمده اش چغندر، کشمش، غلات، حبوبات، پنبه، زردآلو، کرچک. شغل مردمش زراعت و گله داری صنایع دستی جاجیم و جوراب بافی است. مذهب اهالی شیعه و زبانشان ترکی است. دهستان مرحمت آباد از یکصد آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و جمع نفوس آن در حدود 34030 تن و قراء مهم آن: قره ورن، احمدآباد، گوگ تپه، حاجی حسن کندی میباشد. راه میاندوآب به مراغه و مهاباد و بوکان شاهین دژ بناب از دهستان عبور مینمایند. چون این دهستان در حومه بخش واقع شده لذا برای توضیحات بیشتر به بخش میاندوآب رجوع فرمائید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ)
دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان، در12هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 13هزارگزی شمال شوسۀ رفسنجان به یزد با 270 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
آنجا که امنیت و آسایش برقرار است. و کنایت از خانه کعبه است:
خرم دلی که در حرم آباد امن عیش
حق را به خوان لطف و کرم میهمان شود.
سعدی.
رجوع به آبادشود
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ)
دهی است از بخش ابرقو شهرستان یزد، در 3هزارگزی جنوب راه ابرقو به فخرآباد و سریزد، در جلگۀ معتدل واقع و دارای 582 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ)
دهی است از دهستان مزقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه، واقع در 5هزارگزی جنوب خاور نوبران و هزارگزی راه نوبران به ساوه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است و ماشین هم می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مُ سِ)
دهی است از دهستان فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک، واقع در 13هزارگزی خاور فرمهین و13هزارگزی راه عمومی با 253 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه و راه آن مالرو است و از طریق فرمهین اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاهان، در 542/5هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
دهی از دهستان کله سوز بخش مرکزی شهرستان میانه. سکنۀ آن 132 تن آب آن از چشمه و محصول عمده آنجا غلات است. نام قدیم این ده ارتلو بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، خواهش فرزند نکردن. (ناظم الاطباء) ، سست ساختن و در کاهلی افکندن کسی را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
دهی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس. در 95هزارگزی شمال میناب سر راه مالرو میناب به کلاشکرد واقع است. 300 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش خرماست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان زیرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور در هشت هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی و معتدل و دارای 252 تن سکنۀ شیعه - فارسی است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر، در پنج هزارگزی باختر شهر ملایر در کنار راه جنوبی ملایر به بروجرد. جلگه و معتدل است. 1056 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه حرم آباد و محصولات آن غلات و صیفی و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
مست آباد جایی پر از محنت و مشقت: سینه من کاسمان در خون اوست از خرابی محنت آبادست باز. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحیم آباد
تصویر رحیم آباد
پرندک نام جایی است
فرهنگ لغت هوشیار
محنت سرا، محنتستان، محنت کده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روستایی از دهستان کالج نور، روستایی در شرق کردکوی که نام.، روستایی در حومه ی نور
فرهنگ گویش مازندرانی